قشقایی
باتان اولدوز
اموزش در ایل طبق اسناد معتبر، بنیان گذار و پدر آموزش عشایری حداقل از هفتصد سال پیش سلطان محمد خدابنده الجایتو بوده است. به دستور وی مدرسه سیار عشایری ایجاد شد که همراه با اردوی سلطان در ییلاق و قشلاق در حرکت بوده و هیات تعلیم و محصلان و اطرافیان آن میبایستی همراه سلطان محمد خدابنده الجایتو در حرکت باشند. بنابراین مدرسه متحرکی به وجود آمد که «وصاف الحضره» صاحب کتاب «تاریخ وصاف»، آن را «مدرسه سیار سلطانی» خوانده است. وجود مدرسه عشایری (مکتب خانه) در ایلات و عشایر سابقه طولانی دارد. در کتاب «یادماندهها» نوشته محمدحسین قشقایی به سابقه طولانی وجود مدارس عشایری در دوران ایلخانی صولتالدوله قشقایی و برپایی چادر سفید به عنوان چادر مدرسه، در کنار سیاه چادرهای عشایر اشاره شده است. وی مینویسد: «در ایل قشقایی [در دوران صولتالدوله] هر بُنکو (شامل سی چهل خانوار که با هم نسبت خویشاوندی داشتند) یک معلم داشت که حقوق او به صورت مشترک پرداخت میشد. مطمئناً در آنزمان باسوادانِ ایلِ در حالِ کوچ، بسیار زیادتر از اهالی دهات بودند. ایجاد مدرسه دولتی عشایری (دارالتربیه عشایری) از اقداماتی است که در دوران رضاشاه انجام شده است. به عنوان مثال میتوان به مدرسه عشایری در منطقه ترکمن صحرا دارالتربیه عشایری مسقر در خرم آباددارالتربیه عشایری تهران و... اشاره نمود. برخی منابع و اسناد موجود، تأسیس مدرسه عشایری در قالب دارالتربیه عشایری به شکل دولتی و منسجم را به علی اصغر حکمت (از وزرای معارف دوران رضاشاه) نسبت میدهند. پس از دارالتربیههای عشایری، با توجه به مشکلات موجود و کافی نبودن فعالیتها برای پوشش دادن به تمامی نیازهای جامعه عشایری، ایده ایجاد مدارس به صورت سیار و کوچرو همراه با خانوارهای عشایری مد نظر قرار گرفت. در سال ۱۳۳۰ مدارس نوین عشایری در استان کهگیلویه و بویراحمد به وسیله دکتر محمود حسابی وزیر فرهنگ، به شکل رسمی پایهگذاری شد. بنابراین برنامه ریز آموزش عشایر و مدارس سیار عشایری در سیستم اداری ایران، دکتر محمود حسابی است. وی که در سال ۱۳۳۰ به عنوان وزیر فرهنگ در کابینه دکتر مصدق فعالیت میکرد، اقدام به ایجاد مدارس نوین عشایری نمود. نشریه حافظ در شماره بهمن ماه سال ۱۳۹۰ مقالهای را منتشر نموده که در آن آقای بهمن بیگی طی نامهای، دکتر حسابی را موسس نخستین مدارس سیار عشایری معرفی نموده است. در این مقاله به اذعان اسناد موجود، چند سال پعد از برنامه ریزی و برپایی مدارس سیار عشایری توسط دکتر حسابی، تعدادی از معلمین شاغل در مدارس سیار عشایری، به دانشرای عشایری تابعه دایره تعلیمات عشایر از برنامههای آموزش عشایری اصل چهار ترومن در ایران، میپیوندند در سال ۱۳۳۲ کمیسیون اصل چهار ترومن (رئیس جهور امریکا) در شیراز، مبادرت به تاسیس دایره تعلیمات عشایری نمود و آقای گیگن امریکایی به طور مستقیم مسئول امور برنامه ریزی آموزش عشایری گردید. او برای تحقق اهداف خود، از فرزندان ایل نیز استفاده نمود. اصل چهار ترومن توسط آمریکاییها برای جلوگیری از سقوط کشور ایران به دامان کمونیسم اجرا شد. فعالیتهای اصل چهار همراه با سایر برنامههای تبلیغاتی آمریکا توانست مردم ایران را در برابر نفوذ کمونیسم مقاوم سازد. صدها پروژه آموزشی، بهداشتی در ایران اجرا شد. برنامه اصل چهار، منابع مالی این پروژه ها و ابزار کار، ماشین الات و متخصصین مربوطه را تأمین میکرد. بر حسب گزارشهایی که بعدا انتشار یافت اصل چهار سالانه بین ۱۸ تا ۲۵ میلیون دلار برای کمکهای فنی و حرفه ای در ایران هزینه می کرد. پس از خاتمه فعالیت اصل چهار در ایران، اسناد مربوطه تحویل نخست وزیر وقت ایران (منوچهر اقبال) شد. بنابراین، مدارس عشایری در آغاز کار به کمک و یاری اصل چهار آمریکا تحت نظر و ریاست آقای گیگن در ایران شکل گرفت. آقای بهمن بیگی به مدت چهار سال در استخدام این موسسه بوده است و تحت مدیریت مسئول آموزش اصل چهار در شیراز در زمینه تعلیمات عشایری در ایل قشقایی فعالیت داشته است. در ۲۷ فروردین ۱۳۳۲ زمانی که اعضای حزب برادران به دفتراصل چهار در شیراز حمله کردند، کارمندان آمریکایی آن به یاری محمد بهمن بیگی به باغ ارم شیراز منتقل شدند، پس از تحویل اسناد و مدارک اصل چهار توسط مسئولان آمریکایی آن به دولت ایران، بهرهبرداری از این مدارس تا پایان حکومت پهلوی به وسیله دائره تعلیمات عشایر به ریاست محمد بهمنبیگی ادامه یافت
در تاریخ توسعه علم در جهان سوم، هرگز کسی به اندازه محمد بهمن بیگی موفق نبوده است. او با کمترین امکانات، مردمی که صدها سال عقب نگه داشته شده بودند را به عنوان موثرترین نیروهای اجتماعی به ایران و جهان معرفی کرد. محمد بهمنبيگی در سال 1299 در ايل قشقايی در خانوادهٔ محمودخان كلانتر تيره بهمنبيگلو از طايفهٔ عملهٔ قشقايی به هنگام كوچ ديده به جهان گشود. هشت ساله كه شد، پدر يك منشی استخدام كرد و به خانه آورد كه هم به محمد درس بدهد و هم برای او نامه بنويسد. محمد دو سال نزد آن منشی درس خواند و الفبای سواد را آموخت. ده ساله بود كه در راستاي سياست تضعيف عشاير و تخته قاپوي اجباري، پدرش را به تبعيد به تهران محكوم كردند و شش روز پس از تبعيد پدر، مادرش را نيز به گناه فراهم كردن آذوقه برای عشاير مخالف دولت، به تبعيدگاه همسرش فرستادند. بنابراين، محمد همراه مادر تبعيدی از كوهدشت به تهران آمد و در مدرسهٔ علميهٔ تهران مشغول تحصيل شد. پس از پايان دورهٔ دبيرستان به دانشكدهٔ حقوق وارد شد و دورهٔ كارشناسی حقوق را در سال 1321 به پايان رساند. او قبل از شروع به همكاري با اصل چهار ترومن، با معرفي يكي از سران ايل قشقايي به آمريكا رفت و پس از مدت بسيار كوتاهي به وطن بازگشت. از آنجا كه در شهر و در كارهای اداری دوام نياورد پسی از چندی به ايل بازگشت.
در سال 1330 خورشيدي همزمان با پايهگذاري و برنامهريزي آموزشي نوين ابتدايي و دبيرستان در سطح كشور، پايهگذاري و تأسيس اولين مدارس عشايري ايران نيز توسط دكتر محمود حسابي (وزير فرهنگ كابينه دكتر مصدق)، صورت گرفته است . بنابراين برنامه ريز و بنيانگذار مدارس عشایری، پروفسور محمود حسابي است كه در سال 1330 كه به عنوان وزير فرهنگ در كابينه دكتر مصدق فعاليت مي كرد اقدام به ايجاد اولين مدارس عشايري نمود. در ادامه اين فعاليت ها، بهمن بيگي نيز چادر سياه ويژهٔ آموزش خود را از سال 1331 بر پا كرد. به اين شيوه، نخستين آموزگار عشاير ايرانی ميتوانست در هشت ماه از تابستان و زمستان به مردم ايلش درس بدهد و آنها را به روزگار خويش آگاهتر سازد. همچنان كه تقاضا برای بر پا كردن مدرسه افزايش مييافت، "ابتدا وزارت آموزش و پرورش ميپنداشت كه جز در صورت اسكان ايلات، كه امری ضروری ولی خيلی طولانی بود، تاسيس مدارس امكانپذير نيست." بهمنبيگی به سفارش يك دوست، مي دانست كه:" آمريكاييها ميتوانند به او كمك كنند. آنها پيش از اين كمكهای زيادی برای اصلاح و برپايی مدرسههای روستايی پرداختهاند." در همان زمان يك برنامهٔ همكاری فنی و اقتصادی با عنوان اصل چهار در ايران آغاز شده بود. سفارش آن دوست باعث شد كه بهمنبيگی به ديدار مديركل اصل چهار در استان فارس برود و توسط آقای گيگن روند كارها را سرعت بخشد. بهمنبيگی توانست به كمك دوستانی كه با او همراه شدند برنامهای را با پنج اصل در زمستان 1332 به تصويب برساند كه طی پيام رسمی به رياست آموزش و پرورش استان فارس برای اجرا ابلاغ شد. بر پايهٔ برنامهٔ آموزش عشاير بايد برای پايههای اول تا چهارم مدرسههای سيار و برای پايههای پنجم تا نهم مدرسههای شبانهروزی بر پا ميشد. همچنين، بايد يك مدرسهٔ تربيت معلم ويژهٔ عشاير برای جذب دانشآموزان با مدرك پايان كلاس نهم ساخته ميشد و گروهی برای نظارت بر مدرسههای چادری نيز به وجود ميآمد. با وجود اين، تنها به بر پايی مدرسههای چادری و كار نظارت بسنده شد و 78 مدرسه در ايلات و عشاير بنيانگذاری شد. ادارهٔ اين مدرسهها با آقای بهمنبيگی و دو ناظر ديگر، بيژن بهادری كشكولی و نادر فرهنگ درهشويي، سپرده شد.
ازآنجا كه در ميان عشاير نتوانستند افراد باسوادی برای آموزش پيدا كند، آموزگاران ديپلمهٔ شهری را با وعدهٔ استخدام رسمی و فراهم كردن امكانات لازم برای آسايش آنها به سوی ايل كشاندند. اما پس از يك سال روشن شد كه اين آموزگاران نميتوانند در ميان عشاير زندگی كنند و به هنگام كوچ با آنها همراه شوند. به بيان بهمنبيگی:"بچه شهری در ايل ميترسيد و آب میشد و سگ زرد را شغال ميديد." از اين رو، چاره را در آن ديد كه از خود ايلياتیها داوطلب بگيرد و آنها را آموزش بدهد و برای آموزگاری آماده سازد. همه جور آدم داوطلب اين كار شده بودند و بهمنبيگی همهٔ آنها را امتحان ميكرد كه خط و حساب بدانند. سپس، آنها را به كدخدا ميسپرد و ماهی 90-80 تومان برايشان دستمزد تعيين ميكرد. اما به دليل سواد كم آنها، همواره در كنارشان ميماند و آنها را راهنمای ميكرد. در واقع او از همهٔ مدرسههای عشايری دور و نزديك بازديد میكرد و مدرسهای نبود كه خودش تك تك دانشآموزانش را آزمايش نكرده باشد. يكی ديگر از راهكارهايی كه باعث پيشرفت كار بهمنبيگی شد، دعوت از دولتمردان و اثرگذاران آن زمان برای سفر به آن مناطق بود؛ دعوت به ايل، پذيرايی گرم سنتی و ايلياتی با همهٔ توش وتوان و سپس سواد و توانايی و استعداد نوشكفتهٔ بچههای ايل را به رخ كشيدن، به اميد جذب حمايت مالی و قانونی دولت. در يكی از اين برنامه ها، دكتر كريم فاطمي، مديركل آموزش و پرورش فارس، همراه جمعی از معاونان و مديركلهای ستادی وزارت، از مدرسههای سيار ديدن كردند. نتيجهٔ ديدار آن شد كه: وزارت موافقت كرد حقوق آموزگاران را بپردازد، فاطمی يكی از پشتيبانان اين برنامه شد و از بهمنبيگی خواستند به استخدام آموزش و پرورش درآيد و اين كار را به طور رسمی ادامه دهد. نهادی شدن آموزش در عشاير پس از ده سال با حمايت اصل چهار ترومن و پشتيبانی دكتر كريم فاطمی به ثمر رسيد و طرح تعليمات عشاير در هشتصد و نودمين نشست شورای عالی فرهنگ در تاريخ 10/10/1334 به تصويب رسيد. از آن تاريخ آموزش عشاير توسعه يافت و پايدار شد و بر پايی مدرسههای عشايری به عشاير استان فارس محدود نشد و فرزندان عشاير از ايلهای آذربايجان تا مرزهای شمال شرقی خراسان، از نعمت مدرسه و سواد برخوردار شدند. بهمنبيگی دانشسرای تربيت معلم عشايری را بنيانگذاری كرد. اما كارشناسان آموزش و پرورش معتقد بودند كه او در كار آموزش و پرورش صاحبنظر نيست و تدريس در دانشسرای تربيت معلم كار افراد متخصص و تحصيلكردههای دانشسرای عالی است. به اين ترتيب، بهمنبيگی طي 26 سال سرپرستي آموزش عشاير را به عهده داشت. پس از انقلاب بهمن بیگی مورد اتهاماتی از جمله همکاری با رژیم سابق واقع شد. با این حال، این مرد بزرگ در دل های مردم لر و قشقایی جا داشت و این محبوبیت وی را از تعقیب نجات داد. هزاران سوادآموخته محمد بهمن بیگی ، عشایر جنوب و مناطق دیگر کشور را به یکی از موثرترین گروه های اجتماعی بدل کردند. شادروان محمد خان بهمن بیگی در روز یازدهم اردیبهشت سال 1389 درگذشت. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد محمد بهمنبیگی در روز ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ در شهر شیراز چشم از جهان فرو بست. پیکر وی صبح روز ۱۶ اردیبهشت با حضور بیش از ۱۰۰ هزار نفر از دوستداران وی در شیراز در بهشت زهرایعشایر در محله کُشن شهر شیراز به خاک سپرده شد.[ شرکت کنندگان در این مراسم با شعارهای “گچ سفید فشنگم، تخته سیاه تفنگم – عزاعزاست امروز، جامعهٔ عشایر صاحب عزاست امروز- سلام بر عشایر، درود بر بهمن بیگی- عشایر با غیرت، تسلیت تسلیت –معلم فداکار، روحت شاد روحت شاد “؛ پیکر او را بدرقه کردند. خانوادهٔ آقای بهمن بیگی میگویند محل دفن بنیان گذار آموزش عشایر را به یک موسسه آموزشی تبدیل خواهند کرد. روزنامههای شیراز از خانواده آقای بهمن بیگی و ایلات ایران و عشایر ایران، آگهیهایی درباره مراسم خاکسپاری او دریافت کرده بودند اما با دستور تلفنی مقامات امنیتی، این روزنامهها از چاپ آگهیها منع شدند.
نظرات شما عزیزان: 20 / 9 / 1392برچسب:محمد بهمن بیگی٬اموزش در ایل٬چادر ایل٬مدرسه عشایری٬تصاویر محمد بهمن بیگی٬مدارس عشایری, :: 23:16 :: نويسنده : سلیمان
درباره وبلاگ من از طایفه ی کشکولی بزرگ٬تیره ی دیزجانی .ایلم و به دنبال ان طایفه ام را دوست دارم و به انها افتخار می کنم.قشقایی بوده ام٬قشقایی هستم و قشقایی خواهم ماند.تحصیلات ابتدایی را در چادر عشایری گذرانده و به دنبال ان راهنمایی را در شبانه روزی شهید بهشتی شیراز و دبیرستان را در شبانه روزی شهدای عشایر کازرون در رشته ریاضی به اتمام رساندم.مقطع کارشناسی را در دانشگاه ازاد استهبان در رشته عمران گذرانده و هم اکنون در دانشگاه تحصیلات تکمیلی کرمان٬مقطع کارشناسی ارشد در گرایش مهندسی اب مشغول به تحصیل میباشم.این وبلاگ را به همراه دوستم٬محمد نادری کله لو از طایفه شش بلوکی ساخته و امید هست که ... آخرین مطالب پيوندها
|
||
|